بررسی انواع چشم درقران، فلسفه گریه آثار وانواع آن و بررسی اجر گریه بر امام حسین علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی انواع چشم، فلسفه گریه آثار وانواع آن وبررسی اجر گریه بر امام حسین(علیه السلام)
انواع چشم در قرآن: از نظر قرآن مجید بر اساس حالاتى كه بر آن عارض مىشود، چشم انواع مختلفى دارد و هر نوع، ویژگىها و خصایص منحصر به خود دارد، كه در این مقاله به بیان خصوصیات و ویژگىهاى هر كدام، اشاراتى گذرا خواهیم داشت.
1-چشم حسّ: دایره ادراك چشم فقط در محدوده محسوسات است و كسانى كه مىخواهند فقط با دیدن ظاهرى به حقایق پى ببرند، مبناى سخنشان اصالت حس و امور مادى است و آنها از پذیرش آن چه محسوس نباشد،سر باز مىزنند و هستى را همسان با مادّه مىپندارند و معتقدند،آنچه مادّى نیست، موجود نبوده و پندار و خرافهاى بیش نیست. این گروه،
نه قائل به مبدأ فاعلى هستند و نه مبدأ غایى (شناختشناسى در قرآن، آیتاللّه جوادى آملى، ص 152) در فرهنگ اینگونه افراد،عقل به منزله عینك چشم ظاهر است؛ یعنى عقل هرگز حقیقت جدیدى را ادراك نمىكند، بلكه تنها واسطه و وسیلهاى است براى ادراك بهتر مادّى، بدون آنكه حقیقتى افزون بر آنچه از طریق حس، تحصیل شده است، كشف نماید.
آن كس كه جهان را بر اساس چشم حس مىشناسد و مطابق با معیارهاى حسّى ایمان مىآورد، اگر ابزار شناخت و حس او عوض شود، دست از عقیده خود برمىدارد و همچون قوم بنىاسرائیل مىشود؛ یعنى زمانى كه عصا به صورت مار درآمد به حضرت موسى(علیه السلام) ایمان آوردند ولى چون گوساله سامرى را مشاهده كردند، گوسالهپرست شدند. آن چه آنان از مار شدن عصا و صداى گوساله دریافت مىكردند تنها یك امر حسى بود كه با چشم ظاهر مشاهده مىكردند.(همان، ص159و 165)
2- چشم سفید: چشم سفید، همان چشم ظاهر است كه ابتدا بیناست و سپس بر اثر غم و اندوه و فراق و گریه و زارى، بینایى آن از بین مىرود كه در زبان عربى به آن «عین بیضاء» می گویند. بعضىها معتقدند كه این نوع چشم، مقدار كمى بینایى دارد ولى مرحوم علامه طباطبایى(ره) در المیزان این مطالب را رد مىكند؛ومیفرماید:قرآن در ماجراى جدایى حضرت یعقوب(علیه السلام) و فرزندش یوسف(علیه السلام) مىفرماید: «وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِیم» از سوز هجران و داغ دل، چشمانش در انتظار یوسف، سفید شد. (سوره یوسف، آیه84)
3- چشم ناتوان: چشمى است كه در پى جستجوى خلل و نقصان در نظام عالم بزرگ است. وى مىخواهد با پیدا كردن نقص و كاستى، مجموعه جهان هستى را زیر سؤال ببرد، اما از دیدن نقص در عالم هستى درمانده مىشود و ناكام مىماند. «ثُمَّ ارْجِعِ البَصَرَ كَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ اِلَیْكَ البَصَرَ و هُوَ خاسِئاً و هُوَ حَسیرٌ» (سوره ملک،آیه4)
4- چشم كور: افراد منافق و بىایمان نه از خود نورى دارند كه راه خدا را بپیمایند و نه از نور خدایى، بهرهمند هستند. آنها در تیرگىها به سر مىبرند و اگر هم نورى براى روشن كردن راه خود فراهم كنند، خداوند آن را فوراً خاموش مىكند و آنها همواره متحیّر و سرگردان در تیرگىها رها هستند. «و تَرَكَهُم فى ظُلُماتٍ لایُبْصِرون»(سوره بقره، آیه17) اینگونه افراد هم از نورى كه راه را فرا رویشان روشن مىكند محروم هستند و هم از دیده بینا.
5- چشم یقین: یكى از با ارزشترین لذایذ معنوى، آن است كه محبوبِ جامعِ كلِ كمالات، نظر لطف به انسان بیفكند و با او سخن بگوید و از آن فراتر این كه انسان بتواند به مقام شهود ذات پاك پروردگار برسد؛ یعنى با چشم دل و یقین، او را ببیند و غرق دریاى جمال او گردد. شهود مبدأ هستى با چشم یقین و ملكوتى صورت مىگیرد. اگر كسى فراسوى خود، این راه را گشود و به اندازه هستى خویش به شهود مبدأ و معاد بار یافت، همان معرفت بلندى را كه با علمالیقین حاصل شده است، به دست مىآورد و در همین دنیا قادر به دیدن نشانههاى نهایى مانند بهشت و جهنّم مىشود و این همان شهودى است كه پیامبران خدا و از جمله حضرت ابراهیم(علیه السلام) با آن به دیدار باطن هستى و ملكوت آسمانها نایل شدند. «وكَذلِكَ نُرى ابراهیمَ مَلَكوتَ السَّمواتِ و الارضَ لِیَكونَ مِنَ الموقِنینَ» (سوره انعام، آیه75) البته این راه منحصر به پیامبران نیست، بلكه خداوند، دیگران را هم به پیمودن آن تشویق كرده و به نظر كردن در ملكوت هستى فرامىخواند. حصول معرفت حق با چشم یقین، انسان را به سرور و شادى دایم مىرساند و چون زمام و عنان خویش را به دست دوست ببیند، نگران نیست؛ همچون حضرت زینب(علیهاالسلام) كه در پاسخ ابن زیاد كه گفت: «دیدى خدا با برادرت چه كرد؟» با دیده یقین و با كمال صلابت فرمود:«همه چیز را زیبا دیدم». حضرت زینب(علیهاالسلام) این سخن را در پى دیدن صحنههایى بر زبان مىراند كه تاریخ، صحنهاى به تلخى و جانگدازى آنها نه دیده است و نه خواهد دید، اما او با شهود ملكوتى خود، پروردگار هستى را دیده و زمام عالم و آدم را در دست او مىبیند و آثار جمیل محض را با جمال مىنگرد و زیبایى شهادت را با چشم دل مشاهده مىكند. (تفسیر موضوعى قرآن، صورت و سیرت انسان، آیتالله جوادى آملى، ج 14، ص71).
قران کریم به انواع دیگری از چشم ها می پردازد که شرح تمام آنها دراین اندک فعالیت نمی گنجد: تنها تیتروار آنها را ذکر می نماییم: چشم خیره و بىحركت - چشم خیانتكار- چشم حقارت- چشم شور- چشم مسحور و… . ((مطالب برگرفته از سایت تبیان باویراستاری وتغییر))
—————————————————————————————————————————————–
پرسشهای بسیاری درباره «گریه » به چشم می خورد که دست یابی به پاسخ آن، نگاهی نو و معرفتی بیشتر به انسان می بخشد و در رهیابی به فتوحات معنوی، توفیقی چشمگیر عطا می کند. با هم پاره ای از این پرسشها را می نگریم:
گریه چیست؟ منشا، آثار، انواع و ابعاد آن کدامند؟ رابطه اشک با قلب، عقل و احساسات چگونه است؟ و آیا موجب ضعف و زبونی انسان نخواهد بود؟ دیدگاه پروردگار متعال و پیشوایان معصوم در روایات و دعاها چیست؟ روایاتی که قطره ای ناچیز از اشک را موجب خاموشی انبوه آتش نافرمانی می داند و یا شهادت امام حسین(ع) را علت گریه مؤمنان می شمرد چگونه می توان پذیرفت؟ گریه حیوانات و حتی جمادات در عزای سید شهیدان اباعبدالله علیه السلام - که در بسیاری از روایات به چشم می خورد قابل قبول است یا خیر؟
گریه چیست؟ زلال جاری که به وسیله آن مشعل چشمان روشن می شود و نسیم آرام بخش که سرزمین وجود بدان از غبار و کدورت پاک می شود.(مفردات الفاظ قران،راغب اصفهانی،ص58) گریه موهبتی الهی است که توسط آن رطوبت مغز انسان - که موجب دردهای بسیاری خواهد شد - جدا می شود و افراد را از کوری ایمن می سازد، سلامتی و تندرستی بدن را به همراه می آورد و سرانجام حالت نشاط، سبکبالی و طراوت روح به آدمی می بخشد.( توحید مفضل، ترجمه مرحوم ملا محمد باقر مجلسی، ص 62) از این رو گریه از ویژگی های انسانها است و عمر زیاد و سلامتی بسیار به همراه داشته و افراد را از اندوه و ناراحتی ها تهی می سازد. آنان که با سخنان تاثیربخش و اشعار احساس آفرین خویش،این چشمه نهفته را جوشان می سازند حقی والا و منتی بسیار بر گریه کنندگان دارند و آنان را در فضایی فراتر از جلوه های فریبای زندگی پرواز می دهند.( آیت الله حائری شیرازی، سخنرانی در دفتر رهبری، قم، روز شهادت امام صادق(ع)، 4/12/1376)
منشا گریه و آثار آن: سرچشمه گریه عاطفه و احساس است که به دنبال شوق و عشق، شکست و تنگدلی، محرومیت و یاس، پیروز و شادکامی و یا حزن و اندوه از چشمان انسان جاری می شود.(رجوع شود به تفسیر التبیان، ج 9، ص 436) آنجا که امام عصر علیه السلام سخن از مصایب جد بزرگور خویش اباعبدالله الحسین(ع) می کند و لب به بیان عشق و علاقه خود می گشاید، چنین می فرماید: “ای جد عزیز! در مصایب و بلاهایی که بر تو فرود آمد، هر صبح و شام سرشک غم و اشک اندوه از چشمان خود می ریزم و چون اشکم تمام شد، برای تو خون گریه می کنم” (زیارت ناحیه از حضرت مهدی علیه السلام) . آنجا که آثار اجتماعی گریه را می یابیم، تلطف و مهربانی، همدلی و هم سویی و شکل گیری حالات روحی به چشم می خورد و چون به آثار سیاسی گریه می نگریم، ادامه دادن راه و حرکت محبوب شرکت در حماسه شهید و یا عزیز از دست رفته، تصمیم به تقویت هدف و آرمان وی و همدلی با افکار و خواسته های او را می بینیم. و عشقی روزافزون در رسیدن به صفات محبوب و دریافت پیامهای او فراهم می کند که در رهگذر زندگانی چون کیمیایی درخشان رواق وجود انسان را آینه کاری و شفاف و نورانی می کند زیرا گریه مظهر شدیدترین حالات احساسی انسان است، از ژرفای وجود سرچشمه می گیرد.( حماسه حسینی، آیت الله شهید مطهری، ج 3، ص 94)
ابعاد گریه و انواع آن: پزشکان، آثار جسمانی زیادی برای گریه شمرده اند و روان شناسان از تاثیر آن بر روح و روان مطالب بسیاری نوشته اند. آنجا که علمای اخلاق نسبت به طهارت روح و پاکی باطن دستورالعمل هایی می دهند اشک چشم را نشان نورانیت قلب و گیرندگی دل آدمی می دانند و جامعه شناسان، تسلط سخنران را بر گریه و خنده مخاطبان خود، تسلط بر تمامی قلب آنان می دانند; چرا که گریه طوفانی عظیم در سرزمین وجود افراد به پا می کند و چون ریزش آبشاری از احساس و عاطفه است که همگان را به سوی خویش می کشاند. اندیشمندان گریه را دارای انواع گوناگونی دانسته اند که برخی از آنها عبارتست از: گریه شوق، گریه حزن، گریه ضعف و زبونی، گریه پیروزی و سربلندی و گریه دروغین و… .
گریه در دیدگاه قرآن: قرآن کریم این کتاب سترگ «گریه » را شیوه دیرینه انبیای الهی می شمرد؛ آنجا که حضرت یعقوب برای یوسف خود سرشک غم ریخت، یادآور می شود. چون سخن ازحضرت شعیب پیامبر می شود، گریه او را به درگاه خداوند گوشزد می نماید. و گریه حضرت نوح را بیان می کند. وحضرت داود را رسولی معرفی می کند که اهل گریه و راز و نیاز بوده است. هنگامی که به آخرین سفیر سعادت خود یعنی حضرت محمد(ص) می رسد، او و اصحاب عزیزش را مردانی می شمرد که سرشک غم و اندوه از دیدگان خود جاری می کردند و با شنیدن آیات قرآن از خوف الهی اشک می ریختند. و نسبت به اصحاب صفه - آن تهیدستان لبریز از ایمان - ریزش اشک را به هنگام شنیدن قرآن نسبت می دهد. (رجوع به تفاسیر: التبیان، کشف الاسرار، المراغی، ذیل آیات: یوسف76- هود25- قصص22- ص21- حجر43 ) .
پژوهش برخی از مفسران بدانجا انجامیده که گریه یوسف را بر قبر مادر بیان کرده اند و نسبت به این صفت پسندیده و عاطفی از صالحان و مؤمنان سخن گفته اند. و بعضی دیگر، افزون از آیات الهی که بیانگر گریه آسمان و زمین در مرگ مؤمنان است، گستره این بحث را با روایاتی ارزشمند، شکوهی بیشتر بخشید و از چنین عشق و عاطفه ای - که برخاسته از معرفت است - معارفی ژرف به دست آورده اند، آنجا که پروردگار متعال می فرماید: «فَمَا بَکَت عَلَیهِم السَّمَاء وَالأرض وَ مَا کَانُوا مُنظرِین»و آسمان وزمین برآنان زاری نکردندومهلت نیافتند. (سوره الدخان، آیه29)(ترجمه تفسیرالبرهان). «وَیَخِرُّونَ لِلأذقَان یَبکُون وَیَزِیدُهُم خُشُوعَا» آنها(بی اختیار)به خاک می افتند وگریه می کنند و(این آیات،همواره)یر خشوعشان می افزاید(سوره اسرا،آیه 109)(ترجمه تفسیرنمونه) و سپس ارزش گریه خوف آمیز از عظمت الهی را توضیح داده اند: صحیفه ای از این دفتر معرفت را می گشاییم. آسمان و زمین برای برخی می گریند و نسبت به عده ای هیچ احساس ندارند! نگریستن بر سرکشان و فرعونیان نشان از حقارت آنها و بیانگر نداشتن دلسوز و یار و یاور برای آنان است اما برای مقربان درگاه الهی و مؤمنان و فرشتگان گریه می کنند و سرشک غم می ریزند.
پاره ای گریه آسمان و زمین را گریه ای حقیقی می دانند که به صورت نوعی دگرگونی و سرخی مخصوص (افزون بر سرخی همیشگی به هنگام طلوع و غروب) خودنمایی می کند، همانند روایتی که : ((لما قتل الحسین بن علی بن ابی طالب(ع) بکت السماء علیه و بکائها حمزه اطرافها)) هنگامی که حسین بن علی بن ابی طالب(ع) شهید شد، آسمان بر او گریه کرد و گریه او سرخی مخصوصی بود که در اطراف آسمان نمایان شد. (تفسیر مجمع البیان ج 9، ص 69) و در حدیث دیگری می خوانیم: امام صادق(علیه السلام) فرموند: ((آسمان بر یحیی بن زکریا علیه السلام (که از سوی طاغوت زمان خود به گونه ای جانسوز شهید شد) و بر حسین بن علی(ع) چهل روز گریه کرد و بر دیگری غیر از آن دو گریه نکرده است)) آری در مرگ مؤمنان و شیفتگان الهی چشم فلک گریان می شود و خاطر خورشید پژمان می گردد; زیرا اینان شعاع رحمت الهی بر زمین و پرتو عشق و محبت خداوندی از آسمان اند.( تفسیر نمونه، ج 21، ص 179 تا 181 (با تلخیص فراوان))
دعا و گریه: جایگاه اشک و کوتاه بودن راه تقرب به وسیله آن به حدی است که در دعاهای مختلف چون مقام تسلیم و رضا، اطاعت و طاعت و بندگی و قرب پدید می آید؛ نام “اشک و گریه ” و تکرار آن، صفابخش دلهای پاک و بیدار می شود و گاه بیشتر از آن مطرح می شود که : «فَعَلی الأطَایب مِن أهلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ وَعَلیّ صَلی الله عَلَیهُمَا وَ آلِهُمَا فَلیَبکِ البَاکُون وَاِیَّاهُم فَلیَندُبِ النَادِبُون وَلِمِثلِهم فَلتَذرِفِ الدُمُوع وَلَیصَرُخِ الصَّارِخُون وَیَضِجُ الضَاجُّون وَ یَعِجَّ العَاجُون» پس - شیعیان آل محمد(ص) - باید بر پاکان اهل بیت پیامبر و علی - درود الهی بر آنان و دودمانشان باد - اشک از دیدگان بارند و ناله و زاری و ضجه و شیون از دل برکشند.( دعای ندبه؛ رک: مفاتیح الجنان، حاج شیخ عباس قمی، دفتر نشر فرهنگ، ص 980)
امام حسین(ع) و جایگاه گریه برای آن حضرت : از آغازین روزهای سوگواری و برپایی محافل سخنرانی در ایام محرم و دیگر مناسبتهای مذهبی، سخن از گریه، ارزشهای اخروی و آثار معنوی آن انگیزه ای قوی برای شیفتگان اهل بیت علیهم السلام بویژه سیدالشهدا علیه السلام ایجاد نمود تا خود را از این بارش مغفرت و ریزش رحمت الهی محروم نکنند. از سوی دیگر پاره ای آزاداندیش و حقیقت جو و تعدادی از دین ناباوران مانده در قحطی معرفت و عشق، به اعتقادات و باورهای زلال و شفاف اینان خرده گرفته و گاه با جملاتی نادرست و ویرانگر بنیان روایات و سخنان معصومان علیهم السلام را هدف می گیرند و انگیزه های پاک و خدایی را با غبار تردید، دچار کدورت و تیرگی می کنند. گفتنی است که بسیاری از این انتقادها برخاسته از سخنان یک سویه و ناپخته سخنرانانی است که بدون توجه به دیگر روایات و غافل از اهداف والای پیشوایان و علمای دین، برای اهداف نامقدس خویش، بیراهه ای ظلمانی - برای خوش آمد افراد - ترسیم می کنند و یک قطره اشک را با تمامی گناهان و نافرمانی ها موجب خاموش سازی دریاهای آتش و آوار عذاب می دانند! در حالی که معصومان علیهم السلام و اولیای الهی چون سخن از آتش دوزخ به میان می آمد، دگرگونی عمیقی در وجودشان نمایان می شد و به خدا پناه می بردند و راه توبه، سنخیت و همرنگی با صفات الهی را بهترین راه گریز از این پرتگاه می دانستند.
اینک مروری بر احادیث معصومان می کنیم و از ارزش گریه برای سید مظلومان، امام حسین(ع) آگاه می شویم:
رسول خدا(صل الله علیه واله) فرمود: کسی که گریه کند و 50 نفر، یا 30 نفر، یا 20 نفر، یا 10 نفر و حتی یک نفر را بگریاند و اگر نمی تواند گریه کند تباکی نماید - و خود را به شکل افراد گریان درآورد - بهشت از آن او خواهد بود. - امام صادق(علیه اسلام) می فرماید: امیرمؤمنان علی(ع) نگاهی به حسین(ع) کرد و فرمود: «ای مایه گریه هر مؤمن » چون امام حسین(ع) عرض کرد پدر مرا می گویید. علی(علیه اسلام) می فرمود: آری ای پسرم. - امام حسین(علیه اسلام)می فرمود: من کشته گریه ها هستم. یاد نمی کند مرا مؤمنی مگر اشک برایم می ریزد. - امام صادق(علیه اسلام) فرمود: امام حسین(علیه اسلام) گریه هر مؤمن است به یک قطره اشک هر چند به مقدار بال مگس، باعث آمرزش گناهان می شوند، گرچه گناهان همانند کف دریا - زیاد – باشند. - امام رضا (علیه اسلام) رو به ریان بن شبیب کرد و فرمود: ای پسر شبیب! هرگاه خواستی برای چیزی - و کسی - گریه کنی، برای جد ما امام حسین(علیه اسلام) گریه کن. (منبع روایات: کامل الزیارات، ابو قولویه، بحث گریه برای امام حسین علیه اسلام)
اشک انبیای الهی: آنگاه که فراتر از این گستره می نگریم، افقی دیگر می بینیم که حیرت انسان را دو چندان می کند زیرا انبیای الهی را می یابیم که در سوک سید شهیدان; امام حسین(ع) سرشک غم از دیدگان جاری کرده اند و در مصائب آن دردانه آفرینش سوگواری کرده اند؛حضرت اسماعیل، حضرت ابراهیم، حضرت نوح، حضرت زکریا، حضرت آدم، حضرت عیسی، حضرت موسی و سلیمان (علیهم السلام) رسولان پاک سرشت الهی بوده اند که از دیرزمان بیرق عشق و ارادت و اشک و علاقه را بر دلهای خدایی نشانده اند.
برتر از این معرفت، عشق و شناخت حیوانات و حتی جمادات نسبت به امام حسین(ع) است که درباره بلاهای کربلا، انسان نیز سرشک غم ریختند و اظهار محبت نمودند، و در سخن دیگری است که با شهادت سیدالشهدا علیه السلام چهل روز آسمان خون گریست، زمین اشک ماتم ریخت با تاریکی در صبح، آسمان سرشک ماتم نشان داد با کسوف و قرمزی، کوهها تکه تکه شدند و پراکنده گردیدند و دریاها شکاف برداشتند.( کامل الزیارات، ابو قولویه، بحث گریه برای امام حسین علیه اسلام)..